به گزارش خبرگزاری ایمنا، کودکی دورهای بنیادین در زندگی انسان است که در آن روان و شخصیت فرد شکل میگیرد و تجربیاتی که در این سالهای ابتدایی زندگی رقم میخورد، بهصورت خاطراتی ماندگار در ذهن باقی میماند و در بسیاری موارد، مسیر زندگی فرد را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار میدهد و این خاطرات میتواند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیمگیریها، روابط اجتماعی و حتی سلامت روانی فرد نقش داشته باشد.
خاطرات کودکی به طور معمول در لایههای عمیق ذهن جای میگیرد و حتی اگر بهصورت آگاهانه به یاد آورده نشود، در ضمیر ناخودآگاه حضور دارد؛ این خاطرات میتواند در قالب احساسات، واکنشها یا باورهای درونی بروز پیدا کنند، به عنوان مثال، فردی که در کودکی احساس امنیت و محبت را تجربه کرده باشد، در بزرگسالی به احتمال زیاد اعتماد به نفس بالاتری دارد و راحتتر با دیگران ارتباط برقرار میکند.
از سوی دیگر، خاطرات منفی یا آسیبزا نیز میتواند اثرات بلندمدتی بر روان فرد داشته باشد و تجربههایی مانند طرد شدن، بیتوجهی، خشونت یا فقدان حمایت عاطفی ممکن است منجر به شکلگیری الگوهای رفتاری ناسالم شود که این الگوها میتواند شامل ترس از صمیمیت، اضطراب اجتماعی یا حتی اختلالات روانی باشند که ریشه در همان خاطرات کودکی دارد.
اهمیت خاطرات کودکی تنها در نوع تجربه نیست، بلکه در نحوه تفسیر و پردازش آنها نیز نهفته است، دو کودک ممکن است در شرایط مشابهی قرار بگیرند، اما برداشت ذهنی متفاوتی داشته باشند که منجر به تأثیرات روانی متفاوتی در آینده شود و این تفاوت در تفسیر، نشاندهنده پیچیدگی ذهن انسان و نقش عوامل فردی در شکلگیری شخصیت است.
تأثیر خاطرات کودکی بر ناخودآگاه واقعیت دارد؟ / تأثیر خاطرات دوران کودکی بر شخصیت و نگرش افراد در بزرگسالی
ریحانه صادقی، روانشناس و مشاور و عضو سازمان روانشناسی کشور با بیان اینکه خاطرات کودکی بخش مهمی از ساختار روانی انسان را شکل میدهند، به خبرنگار ایمنا میگوید: این خاطرات چه مثبت باشد و چه منفی، در ذهن افراد ثبت میشود و بهصورت ناخودآگاه در تصمیمگیریها، رفتارها و احساسات افراد در بزرگسالی تأثیر میگذارند؛ کودکی دورهای است که شخصیت فرد در آن شکل میگیرد و تجربیات آن دوران میتواند پایهگذار باورها و نگرشهای فرد نسبت به خود و جهان باشد.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین جنبههای خاطرات کودکی، ماندگاری آنها است، میافزاید: برخلاف تصور رایج که برخی افراد فکر میکنند خاطرات کودکی با گذر زمان محو میشود، بسیاری از آنها در ضمیر ناخودآگاه باقی میماند و در موقعیتهای خاص، بهصورت واکنشهای احساسی یا رفتاری بروز پیدا میکند، به عنوان مثال فردی که در کودکی احساس طردشدگی کرده، ممکن است در روابط عاطفی بزرگسالی دچار ترس از رها شدن شود.
روانشناس و مشاور و عضو سازمان روانشناسی کشور با اشاره به اینکه تجربیات اولیه با والدین، معلمان و همسالان میتواند الگوهای رفتاری پایداری ایجاد کند، تصریح میکند: کودکانی که در محیطی امن و حمایتگر بزرگ میشوند، به طور معمول در بزرگسالی اعتماد به نفس بیشتری دارند و روابط سالمتری برقرار میکنند و در مقابل، کودکانی که در معرض خشونت، بیتوجهی یا بیثباتی بودهاند، ممکن است در بزرگسالی با اضطراب، افسردگی یا مشکلات ارتباطی مواجه شوند.
سبک تربیتی افراد برای فرزندان خود میتواند ناشی از دوران کودکی باشد / خاطرات کودکی در زمان حال و آینده افراد حضور دارد
صادقی با اشاره به اینکه خاطرات کودکی نقش مهمی در شکلگیری هویت فرد دارند، ادامه میدهد: باورهایی مانند «من ارزشمند هستم» یا «من باید کامل باشم تا پذیرفته شوم» اغلب ریشه در تجربیات کودکی دارد و این باورها میتواند مسیر زندگی فرد را تعیین کند و بر انتخاب شغل تا نوع روابط با دیگران تأثیرگذار باشد، حتی سبک تربیتی که فرد در بزرگسالی برای فرزندان خود انتخاب میکند، میتواند تحت تأثیر خاطرات کودکی خود او باشد.
وی با بیان اینکه از نظر رواندرمانی، بازنگری و پردازش خاطرات کودکی میتواند به بهبود سلامت روان کمک کند، میگوید: بسیاری از درمانهای روانشناختی مانند درمان شناختیرفتاری یا تحلیل روانپویشی، بر شناسایی و بازسازی خاطرات کودکی تمرکز دارد و زمانی که فرد بتواند ریشههای احساسات و رفتارهای خود را در گذشته پیدا کند، بهتر میتواند آنها را مدیریت کند و تغییر دهد.
روانشناس و مشاور و عضو سازمان روانشناسی کشور با بیان اینکه خاطرات کودکی نهتنها بخشی از گذشته است، بلکه در حال و آینده افراد نیز حضور دارد، اضافه میکند: شناخت و درک این خاطرات میتواند به خودآگاهی بیشتر، رشد فردی و بهبود روابط انسانی منجر شود و هرچند نمیتوان گذشته را تغییر داد، اما میتوان با آگاهی از آن، مسیر آینده را آگاهانهتر و سالمتر ساخت.
تأثیر تجربیات اولیه افراد بر ساختار مغز آنها / تفسیر متفاوت اتفاقات توسط کودکان
فاطمه رضازاده، روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه خاطرات کودکی نهتنها در شکلگیری شخصیت فرد نقش دارند، بلکه میتواند بهعنوان الگوهای رفتاری در طول زندگی تکرار شود، به خبرنگار ایمنا میگوید: کودکانی که در محیطی پر از محبت و امنیت رشد کرده باشند، به طور معمول در بزرگسالی توانایی بیشتری در برقراری روابط سالم و مدیریت احساسات دارند و در مقابل، کودکانی که با بیتوجهی یا خشونت مواجه بودهاند، ممکن است در بزرگسالی دچار مشکلاتی مانند ترس از صمیمیت یا پرخاشگری شوند.
وی با بیان اینکه از منظر علوم اعصاب، تجربیات اولیه میتواند ساختار مغز را تحت تأثیر قرار دهد، میافزاید: در سالهای ابتدایی زندگی، مغز انسان در حال شکلگیری و اتصال نورونها است و خاطرات عاطفی قوی مانند احساس امنیت یا ترس شدید، میتواند مسیرهای عصبی پایداری ایجاد کند که این مسیرها در آینده در واکنشهای احساسی و تصمیمگیریهای فردی نقش مهمی ایفا میکند.
روانشناس و مشاور خانواده با اشاره به اینکه یکی از جنبههای مهم خاطرات کودکی، نحوه تفسیر آنها توسط فرد است، تصریح میکند: دو کودک ممکن است تجربه مشابهی داشته باشند، اما برداشت ذهنی متفاوتی از آن داشته باشند که منجر به تأثیرات روانی متفاوتی در بزرگسالی شود و با توجه به این موضوع، نهتنها خود خاطره، بلکه معنایی که به آن داده میشود نیز در شکلگیری شخصیت و رفتار فرد مؤثر است.
خاطرات کودکی میتواند در رفتارهای روزمره ظاهر شود / تأثیر رواندرمانی برای بازنگری و بازسازی خاطرات کودکی
رضازاده با بیان اینکه در بسیاری از موارد، خاطرات کودکی بهصورت ناخودآگاه در رفتارهای روزمره ظاهر میشود، ادامه میدهد: به عنوان مثال فردی که در کودکی به صورت دائم مورد انتقاد قرار گرفته، ممکن است در بزرگسالی دچار کمالگرایی افراطی شود یا از ترس قضاوت دیگران، از ابراز نظر خودداری کند و این رفتارها اغلب بدون آگاهی از منشأ آنها ادامه پیدا میکند، مگر اینکه فرد در مسیر خودشناسی قرار گیرد.
وی با بیان اینکه رواندرمانی میتواند ابزاری مؤثر برای بازنگری و بازسازی خاطرات کودکی باشد، میگوید: با استفاده از تکنیکهایی مانند بازپرداخت شناختی، درمانگر به فرد کمک میکند تا خاطرات آسیبزا را بازبینی و معنای جدیدی برای آنها تعریف کند و این فرایند میتواند منجر به رهایی از الگوهای ناسالم و افزایش احساس کنترل بر زندگی شود.
روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه خاطرات کودکی بخشی جداییناپذیر از هویت فرد است، اضافه میکند: این خاطرات میتواند منبع قدرت، انگیزه و رشد باشد یا به عنوان مانعی برای پیشرفت و آرامش عمل کند و شناخت و پذیرش این خاطرات، حتی اگر دردناک باشد، گامی مهم در مسیر خودشناسی و بهبود کیفیت زندگی است و هر فرد با آگاهی از گذشته خود، میتواند آیندهای آگاهانهتر و متعادلتر رقم بزند.
روانشناسان معتقدند که بسیاری از باورهای بنیادین انسان مانند احساس ارزشمندی، اعتماد به دیگران یا ترس از شکست در دوران کودکی شکل میگیرد، این باورها بهعنوان چارچوبهای ذهنی در بزرگسالی عمل میکند و میتواند رفتار فرد را در موقعیتهای مختلف هدایت کند و از همین رو، شناخت ریشههای این باورها در خاطرات کودکی، گامی مهم در مسیر خودشناسی و رشد فردی است.
بررسی و بازسازی خاطرات کودکی یکی از روشهای مؤثر برای درمان مشکلات روانی و رفتاری است و درمانگر با کمک به فرد در بازنگری خاطرات گذشته، تلاش میکند تا معنای جدیدی برای آنها تعریف کند و الگوهای ناسالم را تغییر دهد و این فرایند میتواند منجر به افزایش آگاهی، کاهش رنجهای روانی و بهبود کیفیت زندگی شود.
خاطرات کودکی نقش مهمی در شکلگیری هویت فرد دارد و آنها نهتنها گذشته فرد را بازتاب میدهد، بلکه در ساختن آینده او نیز مؤثر است و فردی که از کودکی خود آگاه باشد و بتواند آن را تحلیل کند، بهتر میتواند مسیر زندگی خود را انتخاب و از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند و این آگاهی، پایهای برای رشد روانی و بلوغ عاطفی است.
به طور کلی، خاطرات کودکی تنها یادآوریهایی از گذشته نیست، بلکه عناصر فعالی هستند که در لحظه لحظه زندگی بزرگسالی حضور دارد و آنها میتواند منبعی برای قدرت، انگیزه و رشد باشد یا مانعی برای آرامش و پیشرفت و شناخت، پذیرش و پردازش این خاطرات، کلید ورود به دنیای درونی انسان و آغاز مسیر تحول فردی است.
خاطرات کودکی علاوه بر اینکه در سطح فردی تأثیرگذار است، در تعاملات اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی ایفا میکند و بسیاری از ارزشها، هنجارها و باورهایی که فرد در جامعه بازتولید میکند، ریشه در تجربههای اولیهی او دارد و نحوهی برخورد با تفاوتها، میزان تحمل در برابر فشارها و حتی دیدگاه فرد نسبت به موفقیت و شکست، اغلب از الگوهایی ناشی میشود که در کودکی آموخته شده است و بررسی خاطرات کودکی نهتنها راهی برای شناخت خود، بلکه ابزاری برای درک رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در سطح گستردهتر است.
منبع: ایمنا