به گزارش خبرگزاری ایمنا، خانواده، نخستین و تأثیرگذارترین بستر رشد انسان است؛ جایی که پایههای شخصیت، نگرش و انگیزه در وجود کودک شکل میگیرد. پیش از ورود به مدرسه، خانه همان جایی است که کودک معنا و مفهوم عشق، نظم، اعتماد و امنیت را تجربه میکند. رفتار والدین، نوع گفتوگو، واکنش به اشتباهات و نگاه آنان به موفقیت یا شکست، در ذهن کودک نقش میبندد و الگوی او برای مواجهه با زندگی میشود.
در جامعه امروز که فشارهای آموزشی و انتظارات تحصیلی به شکل روزافزونی در حال افزایش است، نقش خانواده در پرورش انگیزه، عزتنفس و آرامش روانی فرزندان اهمیتی دوچندان پیدا کرده است. کودکی که در فضایی آمیخته با محبت و پذیرش رشد میکند، یاد میگیرد اشتباه، بخشی طبیعی از یادگیری است و شکست، پایان راه نیست. در چنین محیطی، یادگیری از یک وظیفه اجباری به تجربهای لذتبخش و داوطلبانه تبدیل میشود.
تعادل میان آزادی و نظم، تشویق و مسئولیت، و حمایت و استقلال، از اصول بنیادین تربیت مؤثر به شمار میرود. والدینی که بتوانند میان این عناصر توازن برقرار کنند، به فرزند خود فرصت میدهند تا در کنار رشد تحصیلی، به بلوغ هیجانی و فکری برسد. خانوادهای که گوش میدهد، درک میکند و فرصت انتخاب میدهد، نهتنها در مسیر تربیت موفق عمل میکند، بلکه بنیانی مستحکم برای شکلگیری جامعهای سالمتر و آگاهتر بنا مینهد.
خانواده؛ نخستین مدرسه زندگی و مهمترین ستون رشد کودک
مریم ماهرالنقش، روانشناس تربیتی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به بررسی نقش خانواده در شکلگیری انگیزه، عزتنفس و موفقیت تحصیلی کودکان اظهار کرد: خانواده، نخستین محیط یادگیری و پرورش احساسات کودک است. والدین با رفتار و نگرش خود میتوانند زیربنای رشد فکری و هیجانی فرزندشان را شکل دهند و هم است که والدین میان عشق، نظم و آزادی تعادل برقرار کنند.
خانواده؛ نخستین محیط یادگیری
وی با تأکید بر جایگاه خانواده بهعنوان نخستین مدرسه زندگی افزود: کودک از همان روزهای ابتدایی، از رفتار پدر و مادر الگو میگیرد. شیوه صحبت، نوع نگاه به یادگیری، واکنش به شکست یا موفقیت، همگی بهطور ناخودآگاه در ذهن او ثبت میشود. والدین باید بدانند که هر رفتار کوچکشان، پیامی تربیتی برای کودک دارد. فضای خانه باید مکانی امن برای تجربه و رشد باشد. وقتی خانواده، احساس امنیت و پذیرش را منتقل میکند، ذهن کودک آمادگی بیشتری برای یادگیری پیدا میکند. کودکی که احساس دوستداشتنی بودن دارد، از اشتباه نمیترسد و برای کشف و فهم بیشتر تلاش میکند.
مقایسه؛ سم پنهان در تربیت
روانشناس تربیتی با اشاره به اینکه مقایسه، سم پنهان در تربیت است، عنوان کرد: بسیاری از والدین با نیت خیرخواهانه فرزند خود را با دیگران مقایسه میکنند، اما چنین مقایسههایی زیربنای اعتمادبهنفس را تخریب میکند.هیچ دو کودکی مسیر رشد یکسانی ندارند. مقایسه کردن آنها مثل اندازهگیری دو فصل متفاوت با یک معیار است. وقتی والدین بهجای توجه به تلاش، بر نتیجه تمرکز کنند، کودک حس ناکافی بودن پیدا میکند.
ماهرالنقش ادامه داد: بهتر است حتی کوچکترین پیشرفتها دیده شود، به طور مثال اگر فرزندتان در درس ریاضی نمره ۱۷ گرفته، به جای گفتن چرا کمتر از بقیه شدی؟ بگویید تلاش تو را دیدم و میدانم چقدر برای تمرینها وقت گذاشتی. این جمله ساده پیام قدرشناسی و اعتماد میدهد و در ذهن کودک، یادگیری را به تجربهای دلپذیر تبدیل میکند.
اشتباه کردن بخشی از مسیر رشد است / گوش دادن مهارتی فراموششده در کودکان امروز
وی با بیان اینکه والدین باید بدانند که اشتباه کردن بخشی از مسیر رشد است، تصریح کرد: که نگاه والدین به اشتباهات کودکان، نقش تعیینکنندهای در سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی آنها دارد. اشتباه کردن به معنای شکست نیست، بلکه بخشی طبیعی از مسیر یادگیری است. وقتی والدین اشتباه را فرصتی برای اصلاح بدانند، فرزند نیز یاد میگیرد با ترس و اضطراب به یادگیری نگاه نکند.
روانشناس تربیتی گفت: پیشنهاد میکنم که والدین به جای سرزنش، از رویکردی حمایتی استفاده کنند و اگر کودک در حل مسئلهای اشتباه کرده، بهتر است بگوییم میخواهی با هم دوباره روشش را امتحان کنیم؟ این نوع پاسخ باعث میشود کودک به جای احساس شرم، به تلاش دوباره ترغیب شود. پذیرش اشتباه بهعنوان بخشی از یادگیری، عزتنفس و انگیزه پیشرفت را در او تقویت میکند.
ماهرالنقش با تاکید بر اینکه یکی از موضوعهای کلیدی اهمیت مهارت گوش دادن است، اضافه کرد: کودکان در بسیاری از مواقع، فقط میخواهند شنیده شوند. وقتی والدین بدون قضاوت و با آرامش گوش میدهند، پیام مهمی منتقل میشود؛ احساسات تو مهم است و ما تو را درک میکنیم. این رفتار ساده، ریشه اعتماد و صمیمیت در خانواده را تقویت میکند. گاهی کودکان به دنبال پاسخ یا راهحل نیستند، فقط نیاز به همدلی دارند. سکوتِ همراه با توجه، گاهی ارزشمندتر از صد نصیحت است. اگر والدین به احساسات کودک احترام بگذارند، او نیز یاد میگیرد احساسات دیگران را درک و ابراز کند.
تعادل میان نظم و آزادی اساس تربیت مؤثر کودکان / تقویت عزتنفس ستون رشد تحصیلی و عاطفی است
وی گفت: تربیت موفق نیازمند تعادل میان قانونمندی و آزادی است. نظم، چارچوبی برای رشد مسئولیتپذیری است، اما اگر با سختگیری زیاد همراه باشد، روح کودک را محدود میکند. در مقابل، آزادی بیقید نیز منجر به بیهدفی و بینظمی میشود. هنر تربیت در یافتن تعادل میان این دو است، توصیه میشود که قوانین خانه شفاف و ثابت باشد، اما در تصمیمگیریهای جزئی، به کودک حق انتخاب داده شود، به طور مثال بگذارید خودش تعیین کند چه زمانی تکالیفش را انجام دهد یا چطور درس بخواند. این انتخابهای کوچک، پایه استقلال فکری و حس مسئولیت در اوست.
روانشناس تربیتی تاکید کرد: تقویت عزتنفس مهمترین وظیفه والدین در مسیر رشد و تربیت فرزندان است که باید مورد توجه قرار گیرد، کودکی که خود را ارزشمند بداند، در برابر چالشها مقاومتر است و از شکست نمیترسد. تحسین رفتارهای درست، حتی اگر نتیجه کامل نداشته باشند، باعث شکلگیری اعتمادبهنفس پایدار میشود. تحسین باید واقعی و مشخص باشد. وقتی به کودک بگوییم از اینکه تلاش کردی تا آخر ادامه دهی خوشم آمد، به او یاد میدهیم که تلاش، ارزشمندتر از نتیجه است. چنین بازخوردی کودک را از تکیه بر تأیید بیرونی دور کرده و به خودباوری درونی میرساند.

والدین الگوی یادگیری فرزندان هستند / فشار تحصیلی دشمن انگیزه محصلان است
ماهر نقش بهترین روش آموزش را الگوسازی دانست و افزود: کودکان از رفتار والدین بیش از گفتههایشان میآموزند. اگر پدر و مادر اهل مطالعه، پرسشگری یا گفتوگو درباره موضوعات جالب باشند، کودک نیز بهطور طبیعی به یادگیری علاقهمند میشود. محیط خانه باید جایی باشد که کنجکاوی، سؤالپرسیدن و تجربهکردن ارزش تلقی شود. وقتی خانواده درباره کتابها گفتوگو میکند، با هم فیلم آموزشی میبیند یا مسئلهای را با هم حل میکند، ذهن کودک فعالتر میشود. یادگیری برای او به یک فعالیت زنده و جذاب تبدیل میشود، نه تکلیف خشک و اجباری.
وی نسبت به فشار بیش از حد برای موفقیت تحصیلی هشدار داد و گفت: وقتی والدین فقط نتیجه را میبینند و نیازهای عاطفی را نادیده میگیرند، اضطراب و ترس از شکست در کودک شکل میگیرد. چنین فشاری به مرور زمان باعث کاهش تمرکز و افت انگیزه میشود. کودکان نیاز دارند علاوه بر درس، فرصت بازی، دوستی و استراحت هم داشته باشند. سلامت روان پایه هر نوع موفقیتی است. بدون آرامش ذهنی، یادگیری واقعی اتفاق نمیافتد. کودکانی که احساس امنیت و حمایت میکنند، در مدرسه عملکرد بهتری دارند، زیرا ذهنشان از ترس خالی است.
تعادل، کلید تربیت نسل سالم
روانشناس تربیتی خاطرنشان کرد: تربیت موفق نه در سختگیری و نه در آزادی مطلق خلاصه میشود. والدین باید میان عشق، قانون و آزادی تعادل برقرار کنند. خانهای که در آن محبت، گفتوگو و احترام متقابل جریان دارد، محیطی برای رشد انسانهای خلاق، با اعتماد به نفس و مسئول خواهد بود. اگر خانوادهها بتوانند احساس امنیت، استقلال و ارزشمندی را همزمان در کودک تقویت کنند، جامعه در آینده نسلی آرام، کنجکاو و سازنده خواهد داشت.
بر این اساس، تربیت کودک، فرایندی تدریجی و عمیق است که از دل تعامل، عشق و درک متقابل میان اعضای خانواده شکل میگیرد. هیچ روش تربیتی واحدی وجود ندارد که برای همه کودکان کارآمد باشد، اما آنچه در تمامی مسیرهای موفق مشترک است، وجود تعادل، احترام و ارتباط مؤثر میان والدین و فرزندان است. خانهای که در آن شنیدن، گفتوگو و پذیرش جریان دارد، محیطی امن برای رشد فکری و عاطفی کودک فراهم میکند.
کودکی که احساس کند مورد اعتماد است و برای تصمیمهایش ارزش قائل میشوند، به تدریج مسئولیتپذیری و استقلال را میآموزد. در مقابل، فشار بیش از حد، مقایسههای مکرر و نادیده گرفتن احساسات، به تدریج انگیزه درونی و شوق یادگیری را در او از بین میبرد. تربیت مؤثر به معنای حذف اشتباه نیست، بلکه تبدیل خطاها به فرصتهای رشد است.
خانهای موفق در تربیت، جایی است که عشق با قانون همراه میشود، آزادی در چارچوب معنا مییابد و تلاش بیش از نتیجه ارزشمند شمرده میشود. در چنین فضایی، کودک نه از ترس تنبیه، بلکه از میل به رشد حرکت میکند. تعادل میان احساس امنیت، آزادی و مسئولیت، رمز پرورش نسلی است که نهتنها در تحصیل، بلکه در زندگی نیز موفق و متعادل خواهد بود. آیندهای روشن از خانوادههایی آغاز میشود که میآموزند تربیت، بیش از هر چیز، هنر دوست داشتن آگاهانه است.
منبع: ایمنا




