به گزارش خبرگزاری ایمنا، ازدواج یکی از مهمترین مراحل گذار در زندگی انسان است که او را از دایره فردگرایی صرف به ساختاری اجتماعی و مشارکتی وارد میکند و در این مرحله، فرد نهتنها مسئولیت زندگی خود را بر عهده دارد، بلکه باید در قبال دیگری نیز پاسخگو باشد و این تغییر، فرصتی برای رشد شخصیت، تقویت مهارتهای ارتباطی و تمرین همدلی و سازگاری فراهم میآورد؛ ازدواج موفق، فرد را از انزوای روانی بیرون میآورد و او را در شبکهای از روابط انسانی معنادار قرار میدهد که در آن، تصمیمگیریها، احساسات و اهداف زندگی، رنگی مشترک میگیرند و این مشارکت، بنیان شکلگیری خانواده و در نهایت، جامعهای پایدار و همدل است.
در دنیای پرشتاب و پراسترس امروز، ازدواج سالم میتواند بهعنوان یک سپر روانی عمل کند و وجود یک شریک زندگی که در لحظات بحران، شنوا، همراه و حامی باشد، به کاهش اضطراب، افزایش تابآوری و تقویت حس امنیت روانی کمک میکند؛ مطالعات روانشناسی نشان داده است که افراد متأهل، در صورت برخورداری از رابطهای سالم، کمتر دچار افسردگی، احساس تنهایی یا فرسودگی روانی میشوند و این فواید زمانی محقق میشوند که رابطه بر پایههای اعتماد، گفتوگوی مؤثر و احترام متقابل بنا شده باشد و ازدواج ناسالم، در مقابل، میتواند منبع تنش و آسیب باشد و از این رو، کیفیت رابطه اهمیت بیشتری دارد.
انسانها برای یافتن معنا در زندگی، نیازمند پیوندهایی هستند که فراتر از نیازهای مادی، به تجربههای عمیق انسانی معنا ببخشند و ازدواج، اگر با آگاهی و انتخاب درست همراه باشد، بستری برای خلق یک روایت مشترک از زندگی است؛ روایتی که در آن دو نفر با اهداف، رؤیاها و چالشهای مشترک، مسیر رشد را طی میکنند و این روایت، از خاطرههای کوچک روزمره تا تصمیمهای بزرگ زندگی را در بر میگیرد و به فرد احساس جهتمندی، تعلق و هدف میدهد و در چنین رابطهای، معنا نه از بیرون، بلکه از درون رابطه و تعاملات روزمره شکل میگیرد و تقویت میشود.
ازدواج، زمینهساز شکلگیری خانوادهای است که نقش محوری در تربیت نسل آینده دارد و کودکان در محیطی که بر پایه محبت، ثبات و مشارکت شکل گرفته باشد، بهتر میتوانند مهارتهای اجتماعی، عاطفی و اخلاقی را فرا بگیرند و والدینی که رابطهای سالم و محترمانه دارند، به صورت ناخودآگاه الگوی رفتاری فرزندان خود میشوند و این الگوها در شکلگیری شخصیت، اعتماد به نفس و نگرشهای اجتماعی کودکان تأثیرگذار هستند، از سوی دیگر، خانوادههای متزلزل یا پرتنش، ممکن است ناخواسته زمینهساز بروز مشکلات روانی، تحصیلی یا رفتاری در فرزندان شوند، بنابراین ازدواج موفق، نهتنها برای زوجین، بلکه برای سلامت نسل آینده نیز حیاتی است
تأثیر مستقیم خانواده بر آمادگی روانی جوانان برای ازدواج / حمایت خانوادهها باید با حفظ استقلال و احترام به تصمیمهای جوانان همراه باشد
فاطمه خدادادی، روانشناس بالینی با بیان اینکه خانواده نخستین محیطی است که نگرش فرد به زندگی، روابط انسانی و مسئولیتپذیری در آن شکل میگیرد، به خبرنگار ایمنا میگوید: نوع تربیت، الگوهای رفتاری والدین و نحوه مواجهه با مسائل عاطفی و اجتماعی، تأثیر مستقیمی بر آمادگی روانی جوانان برای ازدواج دارد و خانوادههایی که گفتوگوی سالم، احترام متقابل و آموزش غیرمستقیم مسئولیتپذیری را در فرزندان نهادینه میکنند، زمینهساز ازدواجهای موفقتر و پایدارتر خواهند بود.
وی با بیان اینکه جوانان در مسیر انتخاب همسر با چالشهای متعددی روبهرو هستند که اضطراب و تردید و فشارهای اجتماعی بخشی از این چالشها به شمار میرود، میافزاید: خانوادههایی که فضای امن و غیرقضاوتگر برای گفتوگو فراهم میکنند، نقش مهمی در کاهش اضطراب و افزایش اعتماد به نفس فرزندان ایفا میکنند و حمایت روانی والدین نهتنها به تصمیمگیری بهتر کمک میکند، بلکه مانع از تأخیرهای غیرضروری در ازدواج میشود.
روانشناس بالینی با اشاره به اینکه یکی از موانع اصلی ازدواج در جامعه امروز، مسائل اقتصادی است و خانوادهها میتوانند با مشارکت در تأمین بخشی از هزینههای ازدواج مانند تهیه مسکن یا کمک در برگزاری مراسم، بار روانی و مالی جوانان را کاهش دهند، تصریح میکند: البته این حمایت باید با حفظ استقلال و احترام به تصمیمهای جوانان همراه باشد تا به وابستگی یا کنترلگری منجر نشود.
آموزش مهارتهای حل تعارض، مدیریت مالی، ارتباط مؤثر و مسئولیتپذیری، از وظایف غیررسمی خانوادهها است / خانواده نقش فعالی در فرایند انتخاب همسر ایفا میکند
خدادادی با بیان اینکه آموزش مهارتهایی مانند حل تعارض، مدیریت مالی، ارتباط مؤثر و مسئولیتپذیری، از جمله وظایف غیررسمی خانوادهها است، ادامه میدهد: والدینی که این مهارتها را در زندگی خود بهکار میگیرند و به فرزندان منتقل میکنند، زمینهساز ازدواجهایی با دوام و رضایت بیشتر هستند و این آموزشها میتوانند بهصورت مستقیم یا از طریق تجربهزیسته و گفتوگوهای خانوادگی منتقل شوند.
وی با اشاره به اینکه در بسیاری از جوامع، خانواده نقش فعالی در فرایند انتخاب همسر ایفا میکند، میگوید: این نقش میتواند مثبت باشد، اگر با احترام به استقلال فردی و شناخت نیازهای نسل جدید همراه شود و خانوادههایی که به جای تحمیل، راهنمایی میکنند و به تفاوتهای نسلی آگاه هستند، میتوانند به انتخابهای آگاهانهتر و ازدواجهای موفقتر کمک کنند.
روانشناس بالینی با بیان اینکه خانوادهها با شبکههای اجتماعی، فامیلی و محلی خود میتوانند فرصتهای آشنایی و ارتباط را برای جوانان فراهم کنند، اضافه میکند: در فرهنگی که روابط اجتماعی نقش مهمی در شکلگیری ازدواج دارد، خانواده میتواند تسهیلگر این ارتباطات باشد، البته این نقش زمانی مؤثر است که با حفظ حریم خصوصی و احترام به انتخاب فردی همراه باشد.

ضرورت همراهی سنتهای خانوادگی با انعطاف و درک نسل جدید / حمایت از جوانان از طریق گفتوگو، مشاوره یا سکوت محترمانه
زهره سادات کاظمی، روانشناس و مشاور تربیتی با بیان اینکه در بسیاری از جوامع، خانوادهها نقش حافظ سنتها و آئینهای ازدواج را ایفا میکنند، به خبرنگار ایمنا میگوید: این سنتها، اگر با انعطاف و درک نسل جدید همراه شوند، میتوانند حس تعلق، هویت فرهنگی و امنیت روانی را در فرایند ازدواج تقویت کنند، اما زمانی که خانوادهها بر اجرای بیچونوچرای رسوم پرهزینه یا ناکارآمد پافشاری کنند، ممکن است به مانعی برای ازدواج تبدیل شوند.
وی با اشاره به اینکه نسل جوان امروز با ارزشها، سبک زندگی و انتظارات متفاوتی نسبت به نسل والدین خود وارد عرصه ازدواج میشود، میافزاید: خانوادههایی که این تفاوتها را درک میکنند و نقش خود را از «تصمیمگیرنده» به «همراه و مشاور» تغییر میدهند، در تسهیل ازدواج موفقتر عمل میکنند و بازتعریف نقش والدین در این مرحله، نیازمند گفتوگوی بیننسلی و پذیرش تحول اجتماعی است.
روانشناس و مشاور تربیتی با بیان اینکه برخی از جوانان ممکن است پیش از ازدواج با تجربههای عاطفی شکست خورده مواجه شوند، تصریح میکند: خانوادههایی که به جای سرزنش، حمایتگر و پذیرنده هستند، به فرزندان خود کمک میکنند تا با تابآوری بیشتر وارد مسیر ازدواج شوند و این حمایت میتواند از طریق گفتوگو، مشاوره یا حتی سکوت محترمانه صورت گیرد.
نحوه تعامل والدین با یکدیگر، فرزندان و اطرافیان، الگویی قدرتمند برای درک جوانان از زندگی مشترک است / تقویت انگیزه ازدواج با بازسازی نگرشها و ارائه روایتهای مثبت از زندگی مشترک
کاظمی با اشاره به اینکه نحوه تعامل والدین با یکدیگر، با فرزندان و با اطرافیان، الگویی قدرتمند برای درک جوانان از زندگی مشترک است و خانواده باید توجهی ویژه به این تأثیرگذاری عمیق و غیرمستقیم داشته باشد، ادامه میدهد: خانوادههایی که روابطی مبتنی بر احترام، گفتوگو و حل مسئله دارند، به صورت ناخودآگاه فرزندان را برای ازدواجی سالمتر آماده میکنند و در مقابل، خانوادههایی با الگوهای پرتنش یا خشونتآمیز، ممکن است ترس یا بیاعتمادی نسبت به ازدواج را در فرزندان تقویت کنند.
وی با بیان اینکه خانوادهها میتوانند نقش تسهیلگر در ایجاد فرصتهای شناخت ایفا کنند، میگوید: معرفیهای خانوادگی، حضور در جمعهای فامیلی یا مذهبی و حتی مشارکت در فعالیتهای اجتماعی مشترک، میتواند بستری برای شناخت اولیه و تصمیمگیری آگاهانه فراهم کند.
روانشناس و مشاور تربیتی با اشاره به اینکه در شرایطی که برخی از جوانان ازدواج را با محدودیت، تعهد سنگین یا از دست دادن آزادی تصور میکنند، خانوادهها میتوانند با بازسازی نگرشها و ارائه روایتهای مثبت از زندگی مشترک، انگیزه ازدواج را تقویت کنند، اضافه میکند: این بازسازی نیازمند صداقت، روایت تجربههای واقعی و پرهیز از اغراق یا پنهانکاری است.

خانوادهها در فرهنگهای مختلف، همواره نقش مهمی در فرایند ازدواج ایفا کردهاند و نسل جدید، بیش از گذشته به استقلال، انتخاب آگاهانه و گفتوگوی برابر در روابط اهمیت میدهد و خانوادههایی که این تغییرات را درک میکنند و بهجای تحمیل، نقش مشاور و همراه را بر عهده میگیرند، در تسهیل ازدواج موفقتر عمل میکنند که این همراهی میتواند شامل آموزش مهارتهای زندگی، حمایت عاطفی در تصمیمگیری و ایجاد فضای امن برای شناخت و انتخاب باشد.
یکی از ابعاد کمتر دیده شده ازدواج، نقش آن در ایجاد ثبات اقتصادی است؛ زوجهایی که با همفکری و برنامهریزی، منابع مالی خود را مدیریت میکنند، میتوانند از هزینههای اضافی بکاهند، سرمایهگذاریهای بلندمدت انجام دهند و در برابر بحرانهای مالی تابآورتر باشند و ازدواج، بهویژه در جوامعی که هزینههای زندگی بالا است، میتواند به عنوان یک ساختار حمایتی عمل کند، البته این مشارکت اقتصادی زمانی موفق خواهد بود که بر پایه شفافیت، اعتماد و تقسیم عادلانه مسئولیتها بنا شده باشد و در غیر این صورت، مسائل مالی میتوانند به یکی از عوامل اصلی تعارض در زندگی مشترک تبدیل شوند.
در بسیاری از جوامع، ازدواج با کلیشههایی مانند پایان آزادی، بار مسئولیت یا تعهد سنگین همراه شده است که این نگرشها، به ویژه در میان نسل جوان، باعث کاهش تمایل به ازدواج و افزایش ترس از تعهد شده است و خانوادهها، رسانهها و نهادهای فرهنگی باید در بازسازی این تصویر نقش فعالی ایفا کنند و ارائه روایتهای واقعی و مثبت از زندگی مشترک، آموزش مهارتهای ارتباطی و کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی میتواند ازدواج را دوباره بهعنوان یک انتخاب انسانی، رشدآفرین و مطلوب مطرح کند و این بازسازی فرهنگی، نیازمند گفتوگوی بیننسلی و بازنگری در ارزشهای اجتماعی است.
با گسترش شبکههای اجتماعی و تغییر سبک ارتباطات، ازدواج نیز با چالشها و فرصتهای جدیدی مواجه شده است و خانوادهها میتوانند با آموزش سواد رسانهای، تقویت مهارتهای ارتباطی و ایجاد فضای گفتوگو، به جوانان کمک کنند تا در این فضای پیچیده، انتخابهای آگاهانهتری داشته باشند.
منبع: ایمنا




