اجتماعی

از خاطرات کودکی تا انتخاب همسر؛ مسیر ناپیدای معماری معیارهای ازدواج

به گزارش خبرگزاری ایمنا، زندگی روزمره کودک سرشار از لحظه‌های کوچک، اما اثرگذار است که شاید برای بزرگ‌ترها عادی به نظر برسند، اما در ذهن کودک به عنوان الگوهای پایدار باقی می‌مانند، وقتی کودک می‌بیند پدر در روز تولد مادر برای او هدیه‌ای می‌خرد یا مادر در زمان بیماری پدر با صبر و مراقبت در کنار او می‌ماند، این رفتارها به صورت معیارهای ناخودآگاه در ذهن کودک ثبت می‌شوند و بعدها، در بزرگسالی، همین خاطرات ساده می‌توانند به شکل انتظاراتی جدی ظاهر شوند و معیارهایی را شکل دهند که به عنوان مثال همسر باید مهربان باشد، باید توجه نشان دهد و باید در سختی‌ها همراهی کند، بنابراین معیارهای انتخاب همسر نه از تصمیمات عقلانی بزرگسالی، بلکه از تکرار همین لحظه‌های کوچک در کودکی آغاز می‌شوند.

کودکان پیش از اینکه زبان گفتار را بیاموزند، زبان عاطفه را تجربه می‌کنند و نگاه پرمحبت، آغوش گرم یا برعکس، بی‌توجهی و سردی، نخستین درس‌های کودک درباره عشق و رابطه هستند. این تجربه‌های اولیه به صورت الگوهای عاطفی درونی می‌شوند و بعدها معیارهای انتخاب همسر را شکل می‌دهند و فردی که در کودکی محبت دیده، در بزرگسالی به دنبال همسری خواهد بود که بتواند همان آرامش و درک را بازتاب دهد، اما در مقابل، کودکی که با بی‌مهری یا بی‌ثباتی عاطفی بزرگ شده، ممکن است معیارهایش بر اساس نیاز شدید به توجه یا ترس از صمیمیت شکل بگیرد که این نشان می‌دهد زبان عاطفه، حتی پیش از کلمات، معیارهای آینده را می‌سازد.

بازی‌های کودکانه مانند خاله‌بازی یا عروس‌بازی چیزی فراتر از سرگرمی و بازنمایی نقش‌های اجتماعی و خانوادگی است، کودک در این بازی‌ها نقش همسر، والد یا فرزند را تمرین می‌کند و معیارهایی درباره وظایف و انتظارات همسر آینده می‌سازد و اگر این بازی‌ها با آزادی، احترام و همکاری همراه باشند، معیارهای مثبت‌تری شکل می‌گیرند، اما اگر کودک در بازی‌ها با تحکم یا محدودیت مواجه شود، معیارهایش می‌توانند سختگیرانه، نابرابر یا حتی غیرواقعی شوند، بنابراین بازی‌ها نه تنها بازتاب فرهنگ‌، بلکه کارگاه‌های اولیه شکل‌گیری معیارهای همسرگزینی محسوب می‌شوند.

دوستی‌های دوران کودکی و نوجوانی نخستین تجربه‌های اجتماعی خارج از خانواده هستند و اهمیت زیادی در شکل‌گیری معیارهای انتخاب همسر دارند؛ کودک در این روابط یاد می‌گیرد اعتماد چه معنایی دارد، خیانت چگونه احساس می‌شود و حمایت دوستان چه ارزشی دارد. وقتی دوستی نزدیک به او وفادار می‌ماند، معیار وفاداری در ذهن کودک تقویت می‌شود و وقتی دوستی او را طرد می‌کند، معیارهایی مانند نیاز به امنیت یا ترس از بی‌اعتمادی شکل می‌گیرند و این تجربه‌ها بعدها به صورت انتظاراتی روشن در روابط عاشقانه و انتخاب همسر بازتاب پیدا می‌کنند.

بازسازی نقش‌های خانوادگی در بازی‌های کودکانه / معیارهای انتخاب همسر چگونه از کودکی شکل می‌گیرد؟

زهره سادات کاظمی، روانشناس و مشاور تربیتی با اشاره به اینکه کودکان در بازی‌های خود اغلب نقش‌های خانوادگی را بازسازی می‌کنند، به خبرنگار ایمنا می‌گوید: در بازی‌های کودکانه عروسک‌ها، دوستان خیالی یا حتی حیوانات خانگی به عنوان همسر یا فرزند در ذهن کودک ظاهر می‌شوند و این بازی‌ها نه تنها سرگرمی هستند، بلکه معیارهای اولیه‌ای از صمیمیت، مراقبت و تقسیم وظایف را در ناخودآگاه کودک تثبیت می‌کنند.

وی با بیان اینکه داستان‌های کودکانه، فیلم‌های کارتونی و روایت‌های فرهنگی، تصویرهایی از عشق و ازدواج به کودک ارائه می‌دهند، می‌افزاید: قهرمانان داستانی یا زوج‌های محبوب در رسانه‌ها می‌توانند معیارهایی مانند شجاعت، زیبایی یا وفاداری را به عنوان ویژگی‌های همسر آینده در ذهن کودک برجسته کنند.

روانشناس و مشاور تربیتی با بیان اینکه کودک در مواجهه با اولین احساسات هیجانی مانند حس تعلق، حس طرد شدن یا تجربه دوستی نزدیک، معیارهایی برای امنیت عاطفی و پذیرش می‌سازد، تصریح می‌کند: این تجربه‌ها بعدها به شکل نیاز به همسری که درک کند یا پشتیبان باشد بازتاب پیدا می‌کنند.

اصلاح و تقویت معیارهای شکل گرفته در کودکی برای انتخاب همسر در دوران نوجوانی / انتخاب همسر در بزرگسالی نتیجه مسیری طولانی از تجربه‌های کودکی تا بلوغ است

کاظمی با اشاره به نقش مقایسه با دیگر خانواده‌ها در شکل‌گیری معیارهای ازدواج در بزرگسالی ادامه می‌دهد: کودکان با مشاهده خانواده‌های دوستان یا اقوام، تفاوت‌ها را درک می‌کنند و متوجه خانواده‌ای صمیمی، خانواده‌ای پرتنش یا خانواده‌ای با نقش‌های متفاوت می‌شوند که این مقایسه‌ها معیارهایی مانند همسر باید مهربان باشد یا نباید سختگیر باشد را در ذهن کودک شکل می‌دهند.

وی با بیان اینکه حتی جملات ساده‌ای که والدین یا بزرگ‌ترها درباره ازدواج می‌گویند، می‌تواند در ذهن کودک نقش ببندد، می‌گوید: عباراتی مانند همسر باید قابل اعتماد باشد یا زندگی مشترک یعنی همکاری، به صورت پیام‌های ضمنی درونی می‌شوند و بعدها معیارهای انتخاب همسر را جهت می‌دهند.

روانشناس و مشاور تربیتی اضافه می‌کند: وقتی کودک وارد نوجوانی می‌شود، معیارهای شکل‌گرفته در سال‌های قبل با تجربه‌های جدید ترکیب می‌شوند و روابط عاشقانه نخستین، گروه‌های دوستی و هویت اجتماعی تازه، معیارهای قبلی را اصلاح یا تقویت می‌کنند، بنابراین می‌توان گفت که انتخاب همسر در بزرگسالی نتیجه یک مسیر طولانی از تجربه‌های کودکی تا بلوغ است.

از خاطرات کودکی تا انتخاب همسر؛ مسیر ناپیدای معماری معیارهای ازدواج

شکل‌گیری تصویر اولیه همسر مطلوب با مشاهده ارتباط میان والدین / کیفیت رابطه کودک با مراقبان اصلی، سبک‌های ارتباطی آینده را تعیین می‌کند

فاطمه رضازاده، روانشناس و مشاور کودک و نوجوان با بیان اینکه معیارهای انتخاب همسر اغلب در بستر خانواده شکل می‌گیرند، به خبرنگار ایمنا می‌گوید: کودک از همان سال‌های نخست زندگی، روابط والدین را مشاهده می‌کند و از طریق این تجربه‌ها، تصویری اولیه از همسر مطلوب در ذهن او ساخته می‌شود و نوع تعامل والدین، میزان صمیمیت یا تعارض و حتی شیوه‌ی تقسیم نقش‌ها، به عنوان الگوهای ناخودآگاه در ذهن کودک باقی می‌مانند.

وی با بیان اینکه نظریه دلبستگی نشان می‌دهد که کیفیت رابطه کودک با مراقبان اصلی، سبک‌های ارتباطی آینده را تعیین می‌کند، می‌افزاید: کودکی که دلبستگی ایمن تجربه کرده، در بزرگسالی بیشتر به دنبال همسری خواهد بود که امنیت و اعتماد را بازتاب دهد و در مقابل، دلبستگی اجتنابی یا دوسوگرا می‌تواند معیارهایی مانند فاصله‌گذاری یا نیاز شدید به توجه را در انتخاب همسر تقویت کند.

روانشناس و مشاور کودک و نوجوان با اشاره به اینکه دوستی‌های دوران مدرسه، روابط با همسالان و تعامل با معلمان نیز معیارهای انتخاب همسر را شکل می‌دهند، تصریح می‌کند: کودک در این روابط یاد می‌گیرد چه ویژگی‌هایی باعث محبوبیت یا طرد می‌شوند و این تجربه‌ها بعدها به معیارهایی مانند احترام، حمایت عاطفی یا جذابیت اجتماعی تبدیل می‌شوند و در انتخاب شریک زندگی نقش ایفا می‌کنند.

هویت فردی و عزت نفس که در کودکی ساخته می‌شود، تعیین می‌کند فرد چه سطحی از ویژگی‌ها را در همسر آینده جست‌وجو کند

رضازاده با بیان اینکه از همان کودکی، ارزش‌های فرهنگی و نقش‌های جنسیتی درونی می‌شوند، ادامه می‌دهد: کودک می‌آموزد که جامعه چه انتظاراتی از زن و مرد دارد و این انتظارات به‌صورت معیارهای ناخودآگاه در ذهن او تثبیت می‌شوند، بنابراین انتخاب همسر نه تنها بر اساس تجربه‌های فردی، بلکه تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی و باورهای فرهنگی نیز شکل می‌گیرد.

وی با بیان اینکه هویت فردی و عزت نفس که در کودکی ساخته می‌شود، تعیین می‌کند فرد چه سطحی از ویژگی‌ها را در همسر آینده جست‌وجو کند، می‌گوید: کودکی که احساس ارزشمندی و توانمندی دارد، در بزرگسالی به دنبال همسری خواهد بود که این تصویر مثبت را تقویت کند و در مقابل، عزت نفس پایین ممکن است فرد را به انتخاب‌های محدود یا ناسالم سوق دهد.

فاطمه رضازاده، روانشناس و مشاور کودک و نوجوان با بیان اینکه شناخت این ریشه‌های روانی اهمیت زیادی دارد، چراکه والدین و مربیان می‌توانند با ایجاد روابط سالم و حمایتگر، معیارهای مثبت‌تری در ذهن کودک شکل دهند، اضافه می‌کند: پژوهش در این حوزه می‌تواند به فعالان حوزه اجتماعی کمک کند تا برنامه‌های آموزشی و فرهنگی را به‌گونه‌ای طراحی کنند که نسل‌های آینده معیارهای سالم‌تر و واقع‌بینانه‌تری برای انتخاب همسر داشته باشند.

از خاطرات کودکی تا انتخاب همسر؛ مسیر ناپیدای معماری معیارهای ازدواج

رسانه‌ها و فرهنگ عمومی نقش پررنگی در شکل‌گیری معیارهای همسرگزینی دارند و کودکان از طریق فیلم‌ها، سریال‌ها، کتاب‌ها و حتی تبلیغات، تصویرهایی از عشق و ازدواج دریافت می‌کنند؛ رسانه‌ها گاهی معیارهای غیرواقعی مانند زیبایی افراطی، ثروت یا شهرت را برجسته می‌کنند و کودک این معیارها را به عنوان بخشی از انتظارات خود درونی می‌کند و در مقابل، روایت‌های فرهنگی مثبت مانند داستان‌هایی که بر احترام متقابل، همکاری و فداکاری تأکید دارند می‌توانند معیارهای سالم‌تر و واقع‌بینانه‌تری بسازند، بنابراین رسانه‌ها نه تنها سرگرمی، بلکه منبعی قدرتمند برای شکل‌گیری معیارهای انتخاب همسر هستند.

مدرسه محیطی است که کودک در آن نه تنها دانش علمی، بلکه ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی را می‌آموزد و رفتار آموزگاران، شیوه مدیریت کلاس و حتی قوانین مدرسه می‌توانند معیارهایی مانند عدالت، احترام و مسئولیت‌پذیری را در ذهن کودک تثبیت کنند. وقتی کودک می‌بیند معلمی با انصاف رفتار می‌کند یا همکلاسی او مسئولیت‌پذیر است، این ویژگی‌ها به عنوان معیارهای مطلوب در ذهن او باقی می‌مانند و بعدها، هنگام انتخاب همسر، فرد به طور ناخودآگاه به دنبال کسی خواهد بود که همان ارزش‌ها را بازتاب دهد.

هویت فردی و عزت نفس کودک در تعامل با خانواده و جامعه ساخته می‌شود و اگر کودک احساس کند ارزشمند و دوست‌داشتنی است، در بزرگسالی همسری را انتخاب می‌کند که این تصویر مثبت را تأیید کند و در مقابل، کودکی که عزت نفس پایین دارد، ممکن است معیارهای او محدود یا ناسالم و به دنبال همسری باشد که جای خالی اعتماد به نفس را پر کند، بنابراین معیارهای انتخاب همسر نه تنها بازتاب ویژگی‌های دیگران، بلکه انعکاس تصویر فرد از خود او هستند.

هرچند معیارهای انتخاب همسر در کودکی شکل می‌گیرند، اما در طول زندگی می‌توانند تغییر کنند و تجربه‌های جدید، روابط عاشقانه نخستین، شکست‌ها و موفقیت‌ها، معیارهای قبلی را بازسازی می‌کنند. فرد ممکن است در بزرگسالی متوجه شود بعضی معیارهای کودکی غیرواقعی یا ناکارآمد بوده است و آنها را اصلاح کند که این فرایند نشان می‌دهد معیارهای همسرگزینی یک مسیر پویا است که از کودکی آغاز و در نوجوانی و جوانی بازسازی می‌شوند و در بزرگسالی به بلوغ می‌رسند.

منبع: ایمنا

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا