اجتماعی

بازی کودکان با همسالان و یادگیری حقوق اجتماعی/ کودکان در بازی همدلی کردن را یاد می‌گیرند

به گزارش خبرگزاری ایمنا، بازی از نخستین و طبیعی‌ترین فعالیت‌های دوران کودکی است که نقشی اساسی در رشد همه‌جانبه کودک دارد. از دیدگاه روان‌شناسی رشد، بازی نه‌تنها وسیله‌ای برای سرگرمی، بلکه سازوکاری پیچیده برای یادگیری، تخلیه هیجانی، رشد اجتماعی و تقویت مهارت‌های شناختی است. روان‌شناسان تأکید کرده‌اند که بازی، پایه شکل‌گیری تفکر، خودآگاهی و تعامل اجتماعی در سال‌های نخست زندگی است.

بازی به کودک فرصت می‌دهد تا بدون فشار و اضطراب، واقعیت‌های زندگی را تجربه کند. هنگامی که کودک نقش مادر، پزشک یا معلم را در بازی تقلید می‌کند، در حقیقت در حال تمرین درک نقش‌های اجتماعی و یادگیری همدلی است. از دیدگاه پیاژه، این فرایند، رشد «طرح‌واره‌های ذهنی» را تسهیل می‌کند و کودک می‌آموزد میان دنیای واقعی و تخیلی تعادل برقرار کند. در همین حال، ویگوتسکی بازی را بستر «منطقه رشد تقریبی» می‌دانست؛ یعنی مرحله‌ای که کودک در بازی، کارهایی فراتر از توان فعلی خود انجام می‌دهد و از طریق تعامل با همسالان و والدین، مهارت‌های جدید را کسب می‌کند.

از منظر روان‌شناسی عاطفی، بازی باعث ترشح هورمون‌های شادی‌آور مانند دوپامین و سروتونین در مغز می‌شود که به کاهش اضطراب و افزایش احساس امنیت روانی کمک می‌کند. کودکان از طریق بازی، تنش‌ها و ترس‌های درونی خود را تخلیه می‌کنند؛ به همین دلیل، روان‌درمانگران از بازی‌درمانی به عنوان ابزاری مؤثر برای درمان اضطراب، پرخاشگری یا تجربه‌های آسیب‌زا استفاده می‌کنند. بازی گروهی نیز بستر مهمی برای رشد هیجان‌های اجتماعی همچون همدلی، همکاری و رعایت نوبت فراهم می‌آورد.

بازی علاوه بر آثار عاطفی، به رشد شناختی نیز کمک می‌کند. در جریان بازی، کودک با مسئله‌گشایی، تصمیم‌گیری، آزمون و خطا و برنامه‌ریزی درگیر می‌شود. این فعالیت‌ها شبکه‌های عصبی مغز را تقویت کرده و تفکر خلاق را پرورش می‌دهند. حتی بازی‌های ساده مانند پازل یا لگو، مهارت‌های اجرایی و تمرکز کودک را بالا می‌برند.

با وجود این، نقش خانواده در بهره‌مندی کودک از آثار مثبت بازی، حیاتی است. خانواده نخستین نظام اجتماعی است که کودک در آن می‌آموزد چگونه احساساتش را بروز دهد و چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند. والدین باید شرایطی را فراهم آورند که کودک بتواند آزادانه و بدون ترس از قضاوت، بازی کند. کنترل بیش از حد یا مداخله دائمی بزرگسالان، خلاقیت و خودتنظیمی کودک را کاهش می‌دهد. در مقابل، نظارت هوشمندانه و تشویق ملایم والدین، اعتمادبه‌نفس و استقلال روانی او را تقویت می‌کند.

همچنین فراهم کردن زمان و مکان مناسب برای بازی، به‌ویژه در زندگی آپارتمان‌نشینی امروز، از وظایف مهم والدین است. حضور در پارک‌ها، فضاهای سبز یا برنامه‌ریزی برای بازی‌های خانوادگی می‌تواند پیوند عاطفی میان والدین و فرزندان را مستحکم‌تر کند. خانواده‌هایی که بازی را بخشی از سبک زندگی خود قرار می‌دهند، معمولاً روابطی گرم‌تر و صمیمی‌تر دارند و کودکانشان از سلامت روانی بیشتری برخوردارند. همین طور بازی‌های گروهی در شکل‌گیری مهارت‌های اجتماعی پایه تأثیر بسزایی دارد، بازی با همسالان، فضایی را فراهم می‌کند تا کودکان قواعدی مانند نوبت‌گیری، همدلی و احترام به حقوق دیگران را به‌صورت عینی و ملموس بیاموزند.

بازی؛ یکی از مؤثرترین ابزارهای رشد تربیتی در کودکان

مجتبی ناجی، روانشناس و مشاور خانواده در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، با بیان اینکه بازی فرصتی برای «یادگیری نامحسوس» است، اظهار کرد: اگرچه بازی یک فعالیت غیرجدی و تفریحی تلقی می‌شود، اما در دل خود آموزه‌های متعددی برای کودکان به همراه دارد. آن‌ها در خلال بازی می‌آموزند که چگونه در زندگی جمعی، نوبت را رعایت کرده، با دیگران همدلی کنند و حقوق متقابل را مراعات کنند.

وی افزود: در حقیقت، بازی گروهی برای رشد تربیتی کودکان، به‌ویژه در حیطه‌های ذهنی، عاطفی و اجتماعی، بسیار مؤثر است. یکی از مهارت‌های بنیادینی که کودکان باید کسب کنند، توانایی برقراری روابط سالم با گروه همسالان است و این مهم عمدتاً در بستر بازی محقق می‌شود.

این روانشناس و مشاور خانواده، محیط‌های جمعی مانند مهدکودک و مدرسه را بستر طبیعی این یادگیری دانست و تصریح کرد: این فضاها به‌صورت ناخودآگاه شرایطی را فراهم می‌کنند تا کودکان بتوانند با یکدیگر همکاری و مشارکت کنند. آن‌ها در بازی یاد می‌گیرند که تنها از دیدگاه خود به جهان نگاه نکنند، با همسالان خود همدلی نمایند و دیدگاه‌های دیگران را نیز در تعاملات اجتماعی خود لحاظ کنند. زمانی که کودکان در فضای بازی مانند پارک از وسایل مشترک استفاده می‌کنند، ملزم به رعایت نوبت یکدیگر می‌شوند. این کودکان هنگامی که به عرصه زندگی اجتماعی قدم می‌گذارند، مثلاً در صف خرید، به‌طور طبیعی آموخته‌اند که برای رسیدن نوبت خود، خویشتن‌داری و خودکنترلی داشته باشند.

وی ادامه داد: کودکان، رعایت حقوق اجتماعی و جمعی را در قالب بازی با همسالان، از دوران کودکی فرا می‌گیرند، همچنین آن‌ها از طریق مشاهده رفتار همسالان خود و الگوبرداری از آنان، یادگیری‌های ارزشمندی کسب می‌کنند، بنابراین ارتباط با همسالان و بازی گروهی، سهم بسزایی در رشد ذهنی، فکری و اجتماعی کودکان دارد.

این مشاور خانواده در بخش دیگری با اشاره به اهمیت «زمان و مکان» اختصاص‌یافته به بازی، تأکید کرد: زمان و مکانی که به بازی‌های جمعی کودکان اختصاص داده می‌شود، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به محدودیت‌های زندگی آپارتمان‌نشینی، بسیاری از خانواده‌ها امکانات لازم برای بازی گروهی را در منزل ندارند، اما هر خانواده‌ای با توجه به شرایط خود می‌تواند فضایی را برای این امر مهیا کند.

ناجی عنوان کرد: این دسته از خانواده‌ها می‌توانند به‌صورت مشارکتی از فضاهای سبز محله یا پارک‌ها برای بازی کودکان استفاده کنند تا کودکان پیش‌دبستانی (سه تا شش سال) در فضایی باز با همسالان خود به بازی بپردازند. خانواده‌ها باید تلاش کنند بازی روزانه کودکان با همسالان را در زمره برنامه‌های اصلی زندگی قرار دهند.

وی با استناد به یافته‌های پژوهشی تصریح کرد: تحقیقات نشان داده است که بازی گروهی کودکان به رشد مغزی و تقویت مهارت حل مسئله آن‌ها کمک شایانی می‌کند. کودکان در جریان بازی با یکدیگر، شکست و ناکامی را تجربه کرده و مفهوم برد و باخت را می‌آموزند. این تجربه باعث می‌شود تا در زندگی واقعی نیز، هنگام مواجهه با ناکامی‌ها، توانایی تحمل این شرایط را داشته باشند.

بازی کودکان با همسالان و یادگیری حقوق اجتماعی/ کودکان در بازی همدلی کردن را یاد می‌گیرند

آزادی عمل و نمایش خود واقعی کودکان در بازی

ناجی با اشاره به لذت روانی بازی گروهی، اظهار کرد: بازی کودکان با همسالان باعث ایجاد تغییرات هورمونی مثبت در مغز آن‌ها می‌شود. احساس لذت و رضایت ناشی از بازی و ترشح هورمون‌های مرتبط، به رشد روانی و عاطفی کودکان کمک می‌کند. وی از خانواده‌ها خواست تا به نقش‌هایی که کودک در بازی بر عهده می‌گیرد، دقت کنند.

این روانشناس توضیح داد: در بازی، برخی کودکان نقش‌های منفعل یا منزوی دارند، در حالی که برخی دیگر تمایل به رهبری و هدایت دیگران دارند. این موقعیت‌ها می‌تواند نشان‌دهنده تمایلات درونی، استعدادهای مدیریتی یا حتی نقاط کوری باشد که نیاز به توجه دارند. والدین می‌توانند از این مشاهدات برای برنامه‌ریزی بهتر جهت هدایت استعدادهای کودک در آینده استفاده کنند.

وی افزود: واکنش کودکان به شکست در بازی، اعم از پرخاشگری یا عدم تحمل، پنجره‌ای به سوی خلق و خوی واقعی آن‌ها است. از آنجا که کودکان در بازی آزادی عمل بیشتری دارند، خود واقعی‌شان را نشان می‌دهند. این امر به والدین امکان می‌دهد تا با ویژگی‌های شخصیتی کودکشان بهتر آشنا شده و برای مدیریت رفتارهایش راهکارهای مناسب بیابند.

ناجی در نهایت بر «مداخله هوشمندانه» به جای «مداخله مداوم» تأکید کرد و گفت: بازی، پیش‌تمرینی برای زندگی اجتماعی است. والدین تنها باید در مواردی که احتمال آسیب فیزیکی یا رفتارهای تهاجمی شدید وجود دارد، مداخله کنند. مداخله بی‌مورد، وابستگی کودک به بزرگترها را افزایش داده و استقلال و توانایی حل مسئله را در او تضعیف می‌کند. اگر فرصت داده شود، کودکان خود می‌آموزند که چگونه اختلافات را مدیریت و مشکلات پیش‌رو را به‌شیوه‌ای مسالمت‌آمیز رفع کنند.

در نهایت، بازی زبان طبیعی کودکان است؛ زبانی که از طریق آن احساسات، نگرانی‌ها و آرزوهای خود را بیان می‌کنند. والدینی که به این زبان گوش می‌سپارند، نه‌تنها دنیای درونی فرزندشان را بهتر درک می‌کنند، بلکه در پرورش شخصیتی خلاق، متعادل و سازگار سهیم می‌شوند. بازی، پلی است میان خیال و واقعیت، و هر کودکی برای عبور از آن به همراهی آگاهانه خانواده‌اش نیاز دارد.

منبع: ایمنا

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا