به گزارش خبرگزاری ایمنا، در عصر انفجار اطلاعات و گسترش بیسابقه رسانههای دیجیتال، کودکان و نوجوانان دیگر تنها مخاطب منفعل نیستند و در نقش تولیدکننده، بازنشرکننده و حتی تحلیلگر محتوا ظاهر شدهاند که این تغییر نقش، پیامدهایی عمیق برای رشد روانی، اجتماعی و هویتی آنها دارد و رسانهها دیگر فقط ابزار سرگرمی یا اطلاعرسانی نیستند؛ آنها به میدان شکلگیری معنا، ارزش و تصویر از خود تبدیل شدهاند، میدانی که در آن کودک با هر کلیک، هر تصویر و هر پیام، بخشی از هویت خود را بازتعریف میکند.
تصویر ذهنی کودک از خود، خانواده، جامعه و آینده، پیش از آنکه از تجربههای زیسته شکل بگیرد، در تعامل با رسانهها ساخته و بازسازی میشود و این تصویر، اگر بدون هدایت، تحلیل و گفتوگو شکل گیرد، میتواند بازتابی تحریفشده از واقعیت باشد و رسانهها با قدرت بازنمایی خود، هم میتوانند آینهای برای شناخت باشند و هم فیلترهایی برای تحریف و با انتخابهایی که در روایت، زاویه دید و برجستهسازی دارند، میتوانند مسیر شناخت را بهسمت خاصی هدایت کنند.
در این میان، کودکان و نوجوانان با رسانههایی مواجه هستند که اغلب با منطق بزرگسالانه، تجاری یا سیاسی طراحی شده است و در معرض پیامهایی قرار دارند که گاهی با نیازهای رشدی آنها همخوان نیست و تبلیغات، الگوسازیهای فرهنگی و روایتهای تصویری، میتوانند استانداردهایی را تحمیل کنند که نه تنها غیرواقعی، بلکه آسیبزا نیز هستند و کودکانی که تصویر خود را در رسانهها نمیبینند یا با تصویرهای تحقیرآمیز مواجه میشوند، ممکن است دچار بحران تعلق، انکار هویت یا احساس طردشدگی شوند.
کودکان و نوجوانان نیاز به بازخورد، تأیید و معنا دارند و رسانهها با الگوسازیهای تکراری و گاهی کلیشهای، این نیاز را بر اساس خواسته خود پاسخ میدهند و با توجه به اینکه فضای مجازی و ارتباطات مجازی کاربردی گسترده یافته است، انتخاب معیارهای ارزشمندی از میان نادرستها، کودکان و نوجوانان را در معرض آسیبهای جدی روانی قرار میدهد و سواد رسانهای کمک میکند تا کودک و نوجوان میان تأیید واقعی و مجازی تمایز قائل شوند و ارزش خود را بر پایه تجربههای زیسته و روابط انسانی بسنجند.
سواد رسانهای ابزاری حیاتی برای محافظت از سلامت روانی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است
مائده سلیمی، روانشناسی بالینی کودک و نوجوان با بیان اینکه رسانهها نقش تعیینکنندهای در شکلگیری تصویر ذهنی کودکان و نوجوانان از خود و جهان پیرامون دارند، به خبرنگار ایمنا میگوید: سواد رسانهای ابزاری حیاتی برای محافظت از سلامت روانی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است و باید توجه داشت که رسانهها، بهویژه در عصر دیجیتال، به یکی از اصلیترین منابع شناخت و تفسیر واقعیت برای کودکان و نوجوانان تبدیل شده است.
وی با بیان اینکه تصاویر، ویدئوها، سریالها و شبکههای اجتماعی نهتنها اطلاعات ارائه میدهند، بلکه الگوهای رفتاری، ارزشها و معیارهای زیبایی را نیز بازنمایی میکنند، میافزاید: در این فضا، کودک و نوجوان با حجم عظیمی از پیامهای مستقیم و غیرمستقیم مواجه است که میتوانند بر شکلگیری هویت فردی و اجتماعی آنان تأثیر بگذارند.
روانشناس بالینی کودک و نوجوان با اشاره به اینکه یکی از مهمترین تأثیرات رسانهها، شکلدادن به تصویر از خود است، تصریح میکند: نوجوانان در شبکههای اجتماعی با مقایسه مداوم خود با دیگران، تلاش میکنند تصویری قابلقبول و جذاب از خود ارائه دهند و این فرایند، اگر بدون آگاهی و حمایت روانی باشد، میتواند منجر به اضطراب، کاهش عزتنفس یا حتی بحران هویت شود.
سلیمی با بیان اینکه رسانهها با برجستهسازی الگوهای خاص از موفقیت، زیبایی یا محبوبیت، معیارهایی را تحمیل میکنند که با واقعیت زندگی نوجوانان همخوان نیستند، ادامه میدهد: از سوی دیگر، رسانهها در شکلگیری تصویر کودک و نوجوان از جهان پیرامون نیز نقش دارند؛ آنها از طریق روایتهای خبری، تبلیغات و داستانهای تصویری، دیدگاههایی درباره خانواده، مدرسه، جامعه، فرهنگ و سیاست ارائه میدهند که این بازنماییها گاهی کلیشهای، تحریفشده یا جهتدار است و میتوانند نگرشهای نادرست یا محدودکنندهای را در ذهن مخاطب جوان تثبیت کنند.
سرمایهگذاری در آموزش سواد رسانهای، ضرورتی تربیتی و مسئولیتی اجتماعی است
وی با بیان اینکه در چنین شرایطی، سواد رسانهای به عنوان یک مهارت حیاتی مطرح میشود، میگوید: سواد رسانهای به کودکان و نوجوانان کمک میکند تا پیامهای رسانهای را تحلیل، ارزیابی و تفسیر کنند، تفاوت میان واقعیت و بازنمایی را بشناسند و در برابر تأثیرات منفی، مقاومتر شوند و این سواد شامل شناخت ساختار رسانه، هدفهای تولید محتوا و مهارتهای تفکر انتقادی است.
روانشناس بالینی کودک و نوجوان با بیان اینکه آموزش سواد رسانهای باید از سنین پایین آغاز و متناسب با سطح شناختی و هیجانی کودک طراحی شود، اضافه میکند: فعالیتهایی مانند تحلیل تبلیغات، بررسی پیامهای پنهان در کارتونها یا گفتوگو درباره تأثیر شبکههای اجتماعی، میتوانند زمینهساز رشد این مهارت باشند، همچنین مشارکت والدین و مربیان در این فرایند ضروری است تا کودک و نوجوان در فضایی امن و آگاهانه با رسانهها تعامل داشته باشند.
سلیمی خاطرنشان میکند: رسانهها میتوانند هم تهدید باشند و هم فرصت و اگر کودکان و نوجوانان به درستی آموزش ببینند، رسانهها میتوانند بستری برای رشد خلاقیت، یادگیری و تعامل اجتماعی مثبت باشند، اما بدون سواد رسانهای، همین ابزارها ممکن است به منبع اضطراب، انزوا یا تحریف هویت تبدیل شوند، بنابراین سرمایهگذاری در آموزش سواد رسانهای نه تنها یک ضرورت تربیتی، بلکه یک مسئولیت اجتماعی است.

رسانهها در عصر امروز جهانبینی میسازند
فاطمه رضازاده، روانشناس و مشاور کودک و نوجوان با بیان اینکه در جهان امروز، رسانهها نه تنها اطلاعات منتقل میکنند، بلکه جهانبینی میسازند، به خبرنگار ایمنا میگوید: کودک و نوجوان، پیش از آنکه تجربهای مستقیم از جهان داشته باشند، از طریق رسانهها با مفاهیم خوب، بد، زیبا، موفق یا مقبول آشنا میشوند که این آشنایی، اگر بدون نقد و تحلیل باشد، میتواند به شکلگیری تصویر ذهنی قالبی و محدود از خود و دیگران منجر شود.
وی با بیان اینکه رسانهها اغلب با روایتهای سادهسازیشده، شخصیتهایی را بهعنوان الگو معرفی میکنند که با واقعیت زندگی بسیاری از کودکان و نوجوانان فاصله دارند، میافزاید: این فاصله، به ویژه در جوامعی با تنوع فرهنگی یا اقتصادی، میتواند احساس طردشدگی یا ناکافیبودن را در مخاطب جوان تقویت کند و کودکانی که تصویر خود را در رسانهها نمیبینند، ممکن است دچار بحران تعلق یا هویت شوند.
روانشناس و مشاور کودک و نوجوان با بیان اینکه از منظر روانشناسی رشد، کودکان و نوجوانان در مرحلهای هستند که نیاز به بازخورد، تأیید و معنا دارند، تصریح میکند: رسانهها با الگوسازیهای تکراری و گاهی حتی کلیشهای، این نیاز را به صورت مصنوعی پاسخ میدهند و نوجوانی که لایک در فضای مجازی را معیار ارزشمندی خود قرار میدهد، در معرض آسیبهای جدی روانی قرار دارد و سواد رسانهای در این شرایط نقشی حفاظتی ایفا و کمک میکند تا کودک و نوجوان میان تأیید واقعی و مجازی تمایز قائل شوند.
سواد رسانهای نوعی تربیت ذهنی است
وی با بیان اینکه سواد رسانهای فقط مهارت تحلیل نیست، بلکه نوعی تربیت ذهنی است، ادامه میدهد: این تربیت، کودک را قادر میسازد تا پیامهای رسانهای را نه فقط مصرف کند، بلکه درباره آنها فکر کند، سوال بپرسد و در صورت لزوم، آنها را رد کند و چنین رویکردی، قدرت انتخاب و استقلال فکری را در نوجوان تقویت میکند و این ویژگیهایی است که برای رشد سالم روانی و اجتماعی ضروری به شمار میروند.
روانشناس و مشاور کودک و نوجوان با بیان اینکه در جوامعی که رسانهها نقش پررنگی در تربیت غیررسمی دارند، غیبت آموزش سواد رسانهای میتواند شکافهای تربیتی را عمیقتر کند، میگوید: کودکانی که بدون راهنمایی وارد فضای دیجیتال میشوند، نه تنها در معرض اطلاعات نادرست قرار دارند، بلکه ممکن است قربانی بازنماییهای تحقیرآمیز یا خشونتآمیز شوند و آموزش سواد رسانهای، نوعی واکسیناسیون تربیتی در برابر این خطرات است.
رضازاده با بیان اینکه رسانهها میتوانند بستری برای رشد، گفتوگو و همدلی باشند، اضافه میکند: مخاطب رسانهها باید مجهز به ابزارهای شناختی و تحلیلی باشد و باید توجه داشت که سواد رسانهای، کودک را از مصرفکننده منفعل به مشارکتکننده فعال تبدیل میکند و این تحول، نه تنها به نفع سلامت روانی فرد است، بلکه به ساختن جامعهای آگاهتر، متنوعتر و مقاومتر در برابر تحریفهای رسانهای کمک میکند.

سواد رسانهای فقط مهارت تحلیل نیست، بلکه نوعی تربیت ذهنی و اخلاقی است و این تربیت، کودک را قادر میسازد تا پیامهای رسانهای را نه فقط مصرف کند، بلکه درباره آنها فکر کند، سوال بپرسد و در صورت لزوم، آنها را رد یا بازسازی کند و چنین رویکردی، قدرت انتخاب، استقلال فکری و مسئولیتپذیری را در نوجوان تقویت میکند و به طور کلی، سواد رسانهای، کودک را از مخاطب به کنشگر رسانهای تبدیل میکند.
در این میان، کودکانی که بدون راهنمایی و بدون داشتن اطلاعات صحیح وارد فضای دیجیتال میشوند، نه تنها در معرض اطلاعات نادرست قرار دارند، بلکه ممکن است قربانی بازنماییهای تحقیرآمیز، خشونتآمیز یا تبعیضآمیز شوند و آموزش سواد رسانهای، نوعی واکسیناسیون تربیتی در برابر این خطرات است که ظرفیت رشد، گفتوگو و خلاقیت را نیز فعال میسازد.
از سوی دیگر، رسانهها ظرفیتهایی بینظیر برای آموزش، همدلی و رشد دارند و این در صورتی است که مخاطب آنها، مجهز به ابزارهای شناختی و تحلیلی باشد و کودکانی که سواد رسانهای دارند، میتوانند از رسانهها برای کشف جهان، بیان خود، و تعامل سازنده با دیگران استفاده کنند که این ظرفیت، نیازمند آموزش هدفمند، مشارکت والدین، مربیان و سیاستگذاران است؛ سواد رسانهای، پلی میان جهان رسانهای و جهان تربیتی است که اگر درست ساخته شود، میتواند مسیر رشد کودک را هموارتر و امنتر کند.
آینده تربیت کودک و نوجوان، بدون درک نقش رسانهها و بدون تجهیز نسل جوان به سواد رسانهای، آیندهای آسیبپذیر خواهد بود و توجه به سواد رسانهای، به ساختن جامعهای آگاهتر، متنوعتر و مقاومتر در برابر تحریفهای رسانهای کمک میکند و سواد رسانهای، نه یک مهارت جانبی، بلکه یک ضرورت تربیتی و اجتماعی در عصر حاضر است.
منبع: ایمنا




