به گزارش خبرگزاری ایمنا، ازدواج، یکی از بنیادیترین نهادهای اجتماعی و از کهنترین سنتهای انسانی، همواره نماد آغاز مسئولیت، رشد و بلوغ فکری در زندگی جوانان به شمار آمده است. پیوندی که قرار است بر پایه عشق، تعهد و تفاهم بنا شود، امروز در بعضی از موارد، زیر سایه سنگین سنتهای نادرست، تجملگرایی و فشارهای اقتصادی رنگ باخته و از مسیر طبیعی خود فاصله گرفته است؛ جامعهای که زمانی ازدواج را وسیلهای برای آرامش و تکامل میدانست، اکنون شاهد است که برخی از جوانان در پیچوخم موانع فرهنگی و اقتصادی، از این امر حیاتی فاصله میگیرند.
در سالهای اخیر، رشد چشمگیر هزینههای برگزاری مراسم ازدواج، مهریههای سنگین، توقعات غیرواقعی خانوادهها و رقابتهای اجتماعی، این پیوند مقدس را از سادگی و معنای اصیلش دور کرده است؛ جوانی که در آغاز راه زندگی به دنبال خانهای ساده و شغلی پایدار است، امروز باید از سد توقعاتی بگذرد که نه با واقعیت اقتصادی جامعه همخوانی دارد و نه با روح ازدواج اسلامی و انسانی. در کنار این مشکلات، باورهای اشتباه و تعصبات سنتی نیز همچون دیواری بلند میان دو انسان مشتاق جوان قرار میگیرد.
در حالیکه بسیاری از کارشناسان و متخصصان، ازدواج را یکی از مهمترین عوامل سلامت روانی و اخلاقی جامعه میدانند، تداوم چنین موانعی میتواند نسل جوان را به سوی تأخیر در ازدواج، کاهش نرخ زاد و ولد و حتی تغییر ارزشهای خانوادگی سوق دهد؛ این مسئله نه تنها دغدغهای فردی، بلکه چالشی اجتماعی و فرهنگی است، چالشی که اگر برای آن چارهاندیشی نشود، ریشههای انسجام اجتماعی را تهدید خواهد کرد.
اکنون بیش از هر زمان دیگر، نیاز است که بازنگریای جدی در سنتها و نگرشهای اجتماعی صورت گیرد؛ بازنگریای که ازدواج را از بند تجمل و تعصب برهاند و دوباره به جایگاه واقعی خود بازگرداند؛ پیوندی برای آرامش، رشد و امید به آینده.
تشریفات پرهزینه، ضامن خوشبختی و دوام زندگی مشترک زوجین نخواهد بود
هاجر انجمنی، استاد حوزه و دانشگاه، کنشگر اجتماعی و فعال حوزه جوانی جمعیت با اشاره به اهمیت و جایگاه ازدواج جوانان در جامعه و سنتهای نادرستی که مانع از آن میشود، به خبرنگار ایمنا میگوید: با اندکی بازگشت به شیوه زندگی نسلهای پیشین، میتوان دریافت که در گذشته، ازدواج نه بهعنوان امری نمایشی، بلکه بهعنوان پیوندی ساده، صمیمی و مردمی شکل میگرفت.
وی با بیان اینکه خانوادهها در مراسمهایی همچون عقد و عروسی با هم مشارکت میکردند و با همدلی و حمایت، مسیر آغاز زندگی مشترک را برای زوجهای جوان آسان میساختند، میافزاید: در نسلهای گذشته، جوانان زندگی را از صفر آغاز میکردند، اما چون بر پایه تلاش و همراهی بنا مینهادند، طعم شیرین موفقیت را با جان و دل میچشیدند و به رفاه و امکاناتی دست پیدا میکردند که حاصل زحمت و همکاری دو نفرهشان بود.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه میدهد: امروزه رویکردی نادرست و فرساینده در حال گسترش است و برخی خانوادهها میکوشند مراسم آغاز زندگی را با تشریفات پرهزینه و غیرضرور برگزار کنند تا ظاهری شبیه به طبقات مرفه داشته باشند، در حالیکه نه ضرورت واقعی برای چنین خرجهایی وجود دارد و نه این نمایشهای پرزرقوبرق ضامن خوشبختی و دوام زندگی مشترک خواهد بود، بلکه در عمل، این رفتارها تنها به فشاری بیهوده بر جوانان و خانوادههای آنها منجر میشود و از هدف اصلی ازدواج که همدلی، همراهی و ساختن یک زندگی مشترک است، فاصله میگیرد.
انجمنی عنوان میکند: دراینباره حجتالاسلام قرائتی سخنی دقیق و تأملبرانگیز دارند که میفرماید: «ما برای خود بتهایی ساختهایم و در برابر آنها نشستهایم و گریه میکنیم، در حالیکه باید آن بتها را بشکنیم و ابراهیمِ زندگی خود باشیم، نه آنکه ناله کنیم، بلکه باید برخیزیم و زندگیمان را سامان دهیم.»؛ این سخن گویای آن است که بسیاری از موانع و مشکلات ازدواج جوانان، نه واقعی و حتمی، بلکه حاصل ساختارهای ذهنی و اجتماعی غیرمنطقی است که خود ما به آن دامن زدهایم.
وی اضافه میکند: اگر والدین قصد یاری به فرزندانشان را دارند، بهتر است بهجای تأمین کامل جهیزیه یا پرداخت سنگین هزینهها، با همیاری و تفاهم، سرمایهای مشترک فراهم کنند تا زوجهای جوان بتوانند زندگی مشترک خود را زیر یک سقف کوچک اما پرامید آغاز کنند؛ در این شرایط، تهیه لوازم زندگی نیز میتواند بهتدریج و با سلیقه و تلاش زوجین انجام شود، چرا که این روند نهتنها بار مالی خانوادهها را سبکتر میکند، بلکه موجب میشود آنچه خریداری میشود، برای دختر و پسر ارزش بیشتری داشته باشد، زیرا به بهای زحمت و کوشش خودشان به دست آمده است و در نتیجه طعم خوش موفقیت را بهتر احساس میکنند.
کنشگر اجتماعی و فعال حوزه جمعیت خاطرنشان میکند: زمانی که جهیزیهای کامل، بدون هیچ زحمتی در اختیار زوجین قرار گیرد، ممکن است نهتنها ارزش واقعی آن درک نشود، بلکه پس از مدتی اشتیاق به تجملات بیشتر به مقایسهگری و نارضایتی منجر شود؛ همانگونه که گاهی دیده میشود برخی با نگاهی مصرفزده به این موضوع مینگرند بدون اینکه حتی به زحمت تأمین آن فکر کنند. این نگاه، نهتنها شادی زندگی را کاهش میدهد، بلکه روحیه قناعت، همکاری و رشد مشترک را نیز در زوجهای جوان تضعیف میکند.

ازدواج، اگرچه در ظاهر امری شخصی و خصوصی است، در حقیقت بازتابی از وضعیت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی یک ملت به شمار میرود. هرگاه این نهاد حیاتی دچار آسیب شود، نشانهای از بحران در بنیانهای جامعه است. امروز، فاصله گرفتن از سادگی و معنویت ازدواج و گرفتار شدن در دام تشریفات و باورهای نادرست، نه تنها جوانان را از مسیر طبیعی زندگی بازداشته، بلکه ارزشهای اصیل خانوادگی را نیز با خطر فراموشی روبهرو کرده است.
در چنین شرایطی، نمیتوان مسئولیت را تنها بر دوش جوانان یا خانوادهها گذاشت. ساختارهای اقتصادی، نظام فرهنگی و سیاستگذاریهای اجتماعی نیز در این میان نقشی تعیینکننده دارند. زمانی که اشتغال پایدار فراهم نباشد، مسکن در دسترس جوانان قرار نگیرد و معیارهای ازدواج بیش از آنکه بر اخلاق و درک متقابل استوار باشد بر دارایی و نمایش ظواهر بنا شود، طبیعی است که برخی از جوانان قصد جدی برای آن نداشته باشند.
با این وجود، نسل جدید، بیش از هر زمان، به آگاهی و استقلال فکری دست یافته و در بسیاری از موارد، در برابر سنتهای غلط ایستاده است. ازدواجهای ساده، کمهزینه و آگاهانه در گوشه و کنار کشور، نشانههایی از بازگشت به اصل و معناست؛ بازگشتی که اگر با حمایت نهادهای فرهنگی، رسانهها و سیاستگذاران همراه شود، میتواند نقطهی آغاز تحولی بزرگ در نگرش جامعه باشد.
جامعهای که بخواهد آیندهای سالم و پویا داشته باشد، باید ازدواج را از قالب رقابت بیرون آورد و آن را دوباره به عرصه محبت، تفاهم و رشد انسانی بازگرداند. ترویج فرهنگ ازدواج آسان برای جوانان، نه تنها ضرورتی اقتصادی، بلکه رسالتی فرهنگی است؛ راهی برای بازسازی امید و پیوند نسلها. اگر خانوادهها با درک و همراهی و مسئولان با برنامهریزی و حمایت، دست در دست هم دهند، میتوان راه پر فراز و نشیب ازدواج را به مسیری هموار و دلانگیز بدل کرد.
منبع: ایمنا



