به گزارش خبرنویس فردا، ۱۲ آوریل ۲۰۲۵، بار دیگر عمان میزبان مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده خواهد بود؛ گفتوگوهایی که در میانه طوفان تنشهای ژئوپلیتیکی، امیدها و تردیدها را به یک اندازه برانگیخته است. این مذاکرات که با هدف کاهش تنشها و شاید گشودن روزنهای برای احیای دیپلماسی برگزار میشود، بیش از آنکه یک گفتوگوی ساده باشد، نمایشی از شطرنج سیاسی در خاورمیانه است. در این تحلیل اختصاصی، به زوایای پنهان این مذاکرات، انگیزههای طرفین و سناریوهای احتمالی پیشرو میپردازیم.
چرا حالا؟ زمینههای مذاکرات
زمانبندی این مذاکرات تصادفی نیست. ایران در داخل با فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها، کاهش ارزش ریال و نارضایتیهای اجتماعی دستوپنجه نرم میکند. دولت مسعود پزشکیان که با شعار اصلاحات اقتصادی و دیپلماسی فعال روی کار آمده، نیازمند دستاوردی ملموس برای جلب اعتماد عمومی است. از سوی دیگر، ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ که بار دیگر به کاخ سفید بازگشته، با پارادوکسیکالترین رویکرد ممکن وارد صحنه شده: تداوم سیاست “فشار حداکثری” در کنار سیگنالهای گاهوبیگاه برای مذاکره.
عمان، بهعنوان میانجی سنتی این دو رقیب دیرینه، بار دیگر بهعنوان زمین بیطرف انتخاب شده است. این کشور که پیشتر در مذاکرات منتهی به برجام ۲۰۱۵ نقش کلیدی داشت، حالا با تجربهای بیشتر و شبکهای از روابط دیپلماتیک، سعی دارد پلی میان تهران و واشنگتن بسازد. اما اینبار، معادلات پیچیدهتر از گذشته است.
پشت پرده خواستهها
ایران در این مذاکرات به دنبال یک معامله “برد-برد” است، اما تعریف “برد” برای تهران چندلایه است:
- دسترسی به منابع مالی: آزادسازی داراییهای بلوکهشده ایران در بانکهای خارجی، بهویژه در کره جنوبی و عراق، اولویت اصلی است. این منابع میتواند اکسیژنی برای اقتصاد بیمار ایران باشد.
- حفظ عزت ملی: تهران هرگونه توافقی را که بوی “تسلیم” بدهد، قاطعانه رد میکند. مذاکرهکنندگان ایرانی تحت فشار افکار عمومی و نهادهای داخلی، باید نشان دهند که در برابر “دشمن” سر خم نکردهاند.
- فضای تنفس منطقهای: ایران میخواهد با کاهش فشارهای دیپلماتیک و نظامی، بهویژه از سوی اسرائیل و متحدانش، فضایی برای تثبیت نفوذ خود در منطقه ایجاد کند.
در مقابل، ایالات متحده اهدافی بهظاهر ساده اما عملاً پیچیده را دنبال میکند:
- مهار هستهای با طعم جدید: واشنگتن به دنبال توافقی است که نهتنها برنامه هستهای ایران را محدود کند، بلکه شامل بندهایی برای نظارت دائمی و حتی توقف کامل غنیسازی در سطوح بالا باشد.
- مدیریت خاورمیانه پرآشوب: آمریکا میخواهد با تضعیف شبکه گروههای مورد حمایت ایران، از لبنان تا یمن، توازن قدرت را به نفع متحدان خود تغییر دهد.
- دیپلماسی نمایشی؟: برخی تحلیلگران معتقدند که تیم ترامپ از این مذاکرات بهعنوان ابزاری برای نمایش “تلاش برای صلح” استفاده میکند تا فشارهای بینالمللی را کاهش دهد، بدون آنکه قصد توافق واقعی داشته باشد.
ریسکهای روی میز
این مذاکرات روی لبه تیغ حرکت میکند. موانع پیشرو کم نیستند:
- شکاف اعتماد: ایران و آمریکا به یکدیگر به چشم دشمن نگاه میکنند. برای تهران، بدعهدی آمریکا در خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ هنوز زخمی تازه است. برای واشنگتن، فعالیتهای منطقهای ایران و پیشرفتهای هستهایاش خط قرمزی غیرقابلچشمپوشی است.
- فشارهای خارجی: اسرائیل که از هرگونه توافق با ایران نگران است، احتمالاً با اقدامات تحریکآمیز، از حملات سایبری تا عملیات مخفی، سعی در برهمزدن مذاکرات خواهد داشت. عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز با دقت مذاکرات را رصد میکنند.
- پارادوکس روش: ایران بر غیرمستقیم بودن مذاکرات اصرار دارد، در حالی که برخی در تیم آمریکایی خواستار گفتوگوی رو در رو هستند. این اختلاف در روش میتواند به سرعت گفتوگوها را به بنبست بکشاند.
سناریوهای پیشرو
با توجه به شرایط کنونی، سه سناریوی اصلی قابل تصور است:
- پیشرفت محدود: دو طرف ممکن است به توافقاتی جزئی، مانند تبادل زندانیان یا آزادسازی بخشی از داراییهای ایران، دست یابند. این سناریو به هر دو طرف اجازه میدهد بدون از دست دادن وجهه، مذاکرات را ادامه دهند.
- بنبست دیپلماتیک: اگر اختلافات بر سر موضوعات کلیدی، مانند سطح غنیسازی یا رفع تحریمها، حلنشدنی باقی بماند، مذاکرات به شکست منجر خواهد شد. این سناریو میتواند به تشدید تحریمها یا حتی تنشهای نظامی منجر شود.
- شگفتی دیپلماتیک: هرچند بعید به نظر میرسد، اما یک توافق موقت که شامل بازگشت محدود به تعهدات برجام در ازای رفع برخی تحریمها باشد، میتواند معادلات را تغییر دهد. این سناریو نیازمند انعطاف بیسابقهای از هر دو طرف است.
جهان نظارهگر است
مذاکرات عمان نهتنها برای ایران و آمریکا، بلکه برای کل خاورمیانه و حتی اقتصاد جهانی اهمیت دارد. بازارهای نفت که به شدت به ثبات منطقه حساساند، با هر خبر مثبت یا منفی از این مذاکرات نوسان خواهند کرد. چین و روسیه بهعنوان حامیان ایران، و اروپا بهعنوان بازیگری که هنوز به دیپلماسی امیدوار است، از نزدیک تحولات را دنبال میکنند.
سخن آخر
مذاکرات فردا بیش از آنکه نقطه پایان باشد، نقطه شروعی برای آزمودن اراده دو طرف است. آیا ایران و آمریکا میتوانند از سایه تاریخ عبور کنند و به سوی راهحلی پایدار حرکت کنند؟ یا بار دیگر گرفتار چرخه بیپایان تقابل خواهند شد؟ پاسخ این پرسشها نهتنها آینده دو کشور، بلکه سرنوشت خاورمیانه را شکل خواهد داد.